نوشته‌های یک برنامه‌نویس

کمی هم به زبان انسان ها متن بنویسم تا برای کامپیوترها به زبان های خودشان!

نوشته‌های یک برنامه‌نویس

کمی هم به زبان انسان ها متن بنویسم تا برای کامپیوترها به زبان های خودشان!

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «من» ثبت شده است

به نام خدا 

حدود یک سالی هست که احساس می‌کنم کمی از زندگی اون طور که باید ، جا موندم. البته ناگفته نماند که در این مدت یک سری پیشرفت‌های شخصی مثل کلاس های MBA (مدیریت نوین ، اقتصاد کاربردی ، حسابداری و ...) ، یا مثلا پیدا کردن یک سری تکنولوژی‌های نرم افزاری خاص (درایورهای مجازی ، تبدیل دیتا ، فارسی سازی و...) و همین جدیداً شبیه سازی سخت افزارها و طراحی و اجرا میکروکنترلرها دست یافتم اما باز فکر میکنم عقبم. و تنها عقب ماندگی من این روزها دانشگاه‌ست.  

واقعاً بعضی وقت‌ها میخوام مثل استیو جابز و بیل گیتس و این همه آدم معروف تو کامپیوتر از این دانشگاه بزنم بیرون اگر چه امید به روزی که من در این زمینه معروف(!) یا مطرح(!) شوم زیاد نیست... تنها مشکل من شاید این باشد که حرف این دروس به نظر قدیمی و خشک را ندارم و شاید مشکلم نداشتن یک هدف مشخص خاص است. شاید برنامه ریزی 5 ساله‌ام داره بهم میخوره. همه استادا (غیر دانشگاهی) بر برنامه ریزی 1 - 2 و 5 ساله تاکید دارند و من هر روز نقشه راهم عوض میشه. باید دنبال یک راه جدید بگردم.


خدایا چنان کن سرانجام کار ... که تو خوشنود باشی و ما رستگار  

به نام او

سلام

اول: اینکه این چند روزه خیلی سر شلوغ شده. شایدم خودم سر خودم رو شلوغ کردم. به هر حال سعی بر این دارم بیشتر به فکر تحقیق و توسعه باشم تا وقت تلف کنی در شبکه‌های اجتماعی ...

دوم: با اینکه چند وقتی هست حقوقم به دلیل نیاز به مرخصی بیشتر (که هیچ وقت گرفته نشد!) از حالت کارمندی به شکل ساعتی دراومده و بهتره که بیشتر شرکت برم ولی کاش فردا و پس فردا شرکت ما هم به دلیل آلودگی هوا تعطیل بود. 

سوم: فردا آزمون تعیین سطح IELTS دارم و هیچی نخوندم. راستش حال خوندنشم ندارم. شاید این ترم رو تکرار کنم...

چهارم: بوی امتحانات داره میاد. کم کم نگران دارم میشم. این ترم هم زیاد چیزی نخوندم.

پنجم: دوتا پروژه حدوداً ریز مونده که باید خیلی زود تحویلشون بدم. 

ششم: امروز رفتم سایپا (مطمئن!) که برای وام ماشین اقدام کنم. بعدش رفتم بانک و گفت چه مدارکی باید ببرم. ایشالا زودتر این ماشینه دسته ما رو بگیره.

هفتم: کار ساخت اسلایدهای ارائه MBA مونده. این باید تا 5 شنبه تموم بشه.

آخرش: چند وقته یک جمله از دکتر علی شریعتی به گوشم آویزون شده:

"ساعت ها را بگذارید بخوابند بیهوده زیستن را نیازی به شمارش نیست."

یا حق