نوشته‌های یک برنامه‌نویس

کمی هم به زبان انسان ها متن بنویسم تا برای کامپیوترها به زبان های خودشان!

نوشته‌های یک برنامه‌نویس

کمی هم به زبان انسان ها متن بنویسم تا برای کامپیوترها به زبان های خودشان!

۴ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است


به نام خدا

شاید این پست به نظرتون تبلیغاتی بیاد و شاید فکر کنید این مطلب کمی اغراق آمیز. اما این مطالب حرفهای من است ...

هنوز زمان زیادی از به وجود آمدن شاخه ای به نام MBA زیاد نگذشته است. علی الخصوص در ایران. در ابتدا باید عارض شوم که این علم از نظر من جز محدود علم هایی است که در دانشگاه ها تدریس نشود بهتر است! دلیل آن هم بسیار پیچیده نیست. این علم مخصوص صنعت است و کسانی باید وارد آن شوند که در صنعت هستند نه این که تبحر فوق العاده در درس خواندن داشته باشند. قصد توهین و جسارت به قشر خاصی ندارم اما از نظر من و بیشتر کسانی که در صنعت هستند (چه ایرانی و چه خارجی) کسانی که در دانشگاه ها نمرات 20 پشت سر هم ردیف میکنند بیشتر به درد کارمندی می خورند تا مدیریت اجرایی. البته این حرف چیزی از تنبلی های خودم در مورد درس خواندن کم نمیکند.

ماجرای وارد شدن من به ماهان از جایی شروع شد که یکی از مدیران شرکتی که در آن کار میکنم به دنبال مدرک بالاتر از کارشناسی  بود و از من درخواست کرد که تحقیق کنم چگونه بدون کنکور ارشد برای ایشان مدرک پیدا کنم. بعد از یه سری تحقیقات گوگلی! به موسسه ماهان رسیدم و پس از گرفتن هزینه ها و نوع دوره و شرایط و این قضایا به مدیرم اطلاع دادم.

خب یکم بعد فکر کردم آیا خودمم میتونم در این کلاس ها شرکت کنم؟! منی که هنوز دانشجو هستم. هزینه بسیار سنگینی برای یک جوان 21 ساله داشت. با صحبتی که با دوستانم در موسسسه ماهان داشتم توانستم با 3 سال سابقه کاری (که در واقعیت خیلی بیشتر از این هاست) وارد این مدرسه بازرگانی بشوم. در ابتدا گرایش ها 4 گانه بود و چیزی غیر از این نبود. گرایش مالی ، بازاریابی ، تجارت بین الملل و منابع انسانی. گرایش ها باید در ترم سوم انتخاب میشدند. من هم بیشتر به بحث مارکتینگ و بازار یابی خواستم روی بیاورم. 

اتفاق بسیار مهمی که چند روز پیش در این موسسه افتاد افزودن گرایش فناوری اطلاعات به این گرایش ها بود. این گرایش در سطح جهانی هم به تازگی وارد شده است و من فکر اینکه روزی در ایران چنین جایی باشد را اصلا نمیکردم. به هر حال ، این اتفاق در زندگی من افتاد و این گرایش ماهانی! شد.

شاید جز محدود و اولین کسانی باشم که در ایران این گرایش MBA را دارند و از این بابت خیلی خوشحال هستم.


سلام 

امروز چند قطعه کد جالب در مورد ساخت یک وب سرور همانند IIS ، Apache ، nginx با زبان روبی پیدا کردم.البته نه با قدرت این نرم‌افزارها! بلکه خیلی ساده تر. 

به زودی یک کتاب خوب روبی را آپلود و اگر وقت شد یکم بیشتر در مورد صحبت میکنم.

و حالا کدها با کمی توضیح .... 

  • ساخت وب سروری که تنها به شما Hello World میگوید :-)   (البته در آدرس localhost:2000 و یا IP address: 127.0.0.1:2000)

require "socket"

webserver = TCPServer.new('localhost', 2000)
while (session = webserver.accept)
  session.write(Time.now)
  session.print("Hello World!")
  session.close
end


  • وب سروری که قابلیت نمایش دایرکتوری (فولدر) سرور را نیز دارا میباشد.
ادامه در "ادامه مطلب"

سلام 

از دیشب تصمیم گرفتم باز کمی C بخوانم و باهاش کد بنویسم. دلیلش هم این است که NET. همیشه و هرجا در دسترس نیست! 


پا نوشت :

  1. این باعث حذف NET. در زندگی نیست چون از همین راه آب باریکه معروف کار میکنه.
  2. متاسفانه کار با C مشکل است و NET. ما را خیلی خیلی تنبل کرده بود.
  3. مولوی می‌فرماید که "هر کسی کو دور ماند از اصل خویش // باز جوید روزگار وصل خویش" همچین حکایتی داریم خلاصه .

به نام خدا 

حدود یک سالی هست که احساس می‌کنم کمی از زندگی اون طور که باید ، جا موندم. البته ناگفته نماند که در این مدت یک سری پیشرفت‌های شخصی مثل کلاس های MBA (مدیریت نوین ، اقتصاد کاربردی ، حسابداری و ...) ، یا مثلا پیدا کردن یک سری تکنولوژی‌های نرم افزاری خاص (درایورهای مجازی ، تبدیل دیتا ، فارسی سازی و...) و همین جدیداً شبیه سازی سخت افزارها و طراحی و اجرا میکروکنترلرها دست یافتم اما باز فکر میکنم عقبم. و تنها عقب ماندگی من این روزها دانشگاه‌ست.  

واقعاً بعضی وقت‌ها میخوام مثل استیو جابز و بیل گیتس و این همه آدم معروف تو کامپیوتر از این دانشگاه بزنم بیرون اگر چه امید به روزی که من در این زمینه معروف(!) یا مطرح(!) شوم زیاد نیست... تنها مشکل من شاید این باشد که حرف این دروس به نظر قدیمی و خشک را ندارم و شاید مشکلم نداشتن یک هدف مشخص خاص است. شاید برنامه ریزی 5 ساله‌ام داره بهم میخوره. همه استادا (غیر دانشگاهی) بر برنامه ریزی 1 - 2 و 5 ساله تاکید دارند و من هر روز نقشه راهم عوض میشه. باید دنبال یک راه جدید بگردم.


خدایا چنان کن سرانجام کار ... که تو خوشنود باشی و ما رستگار